نانوشته حرف می خوانیم ما


این کتاب نیک می دانیم ما

مخزن اسرار او ما یافتیم


نقد گنج کنج ویرانیم ما

ما باو علم لدنی خوانده ایم


این چنین علمی نکو دانیم ما

دل به دلبر جان به جانان داده ایم


دلبر خود جان جانانیم ما

درد درد عشق او نوشیده ایم


همدم این درد و درمانیم ما

خانهٔ دل خلوت خالی اوست


غیر او در خانه کی دانیم ما

خوش حبابی پر کن از آب حیات


نعمت الله را بجو آنیم ما